English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3103 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
unavoidable U اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable U اجتناب ناپذیر
recessions U رکود اقتصادی
depression U رکود اقتصادی
slumps U رکود اقتصادی
slump U رکود اقتصادی
depressions U رکود اقتصادی
recession U رکود اقتصادی
slumped U رکود اقتصادی
economic recession U رکود اقتصادی
downturns U رکود اقتصادی
slumping U رکود اقتصادی
downturn U رکود اقتصادی
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflationary gap U لطمه ناشی از رکود اقتصادی
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
slumped U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
requests U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requested U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
request U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
inflationary recession U رکود همراه باتورم تورم رکود
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us U برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
stagflation U تورم + رکود تورم همراه با رکود
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
inactivity U رکود
dormancy U رکود
slumping U رکود
inaction U رکود
slumps U رکود
slump U رکود
recessions U رکود
slumped U رکود
stagnancy U رکود
recession U رکود
stagnation U رکود
deflation U رکود
depressions U رکود
inertia U رکود
depression U رکود
shirk U اجتناب
eschewal U اجتناب
shirking U اجتناب
elusion U اجتناب
shirked U اجتناب
avoidance U اجتناب
shirks U اجتناب
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
shake-outs U لرزاندن رکود
stagflation U تورم رکود
academic inhibition U رکود تحصیلی
sluggish year U سال رکود
average latency U رکود متوسط
latency time U مدت رکود
shake out U لرزاندن رکود
stagflation U رکود تورمی
great depression U رکود بزرگ
latency U رکود نهفتگی
secular stagnation U رکود مزمن
shake-out U لرزاندن رکود
inflationary recession U رکود تورمی
stagnation thesis U نظریه رکود
passes U اجتناب کردن
stay away from <idiom> U اجتناب کردن
forbears U اجتناب کردن از
active avoidance U اجتناب فعال
forbear U اجتناب کردن از
eludes U اجتناب کردن از
steer clear of someone <idiom> U اجتناب کردن
pass U اجتناب کردن
eschews U اجتناب کردن
eschewing U اجتناب کردن
eschewed U اجتناب کردن
eschew U اجتناب کردن
evitable U اجتناب پذیر
elude U اجتناب کردن از
eluded U اجتناب کردن از
eluding U اجتناب کردن از
avoidance gradient U شیب اجتناب
to shuffle throuch shun U اجتناب کردن از
avoidancae training U اجتناب اموزی
aviod U اجتناب کردن از
avoidable U اجتناب پذیر
passed U اجتناب کردن
inescapable U غیرقابل اجتناب
steer clear U اجتناب کردن
slump U کاهش فعالیت رکود
slumps U کاهش فعالیت رکود
sluggish economy U اقتصاد در حالت رکود
deflation U انقباض پولی رکود
deflationary gap U فاصله حاصل از رکود
slumping U کاهش فعالیت رکود
doldrums U افسردگی منطقه رکود
slumped U کاهش فعالیت رکود
avoidable costs U هزینههای قابل اجتناب
risk avoider U اجتناب کننده از خطر
inevitable U غیر قابل اجتناب
refrainment U خود داری اجتناب
risk avoider U اجتناب کننده از ریسک
unavoidable U غیر قابل اجتناب
chains U رکود داده در یک فایل زنجیری
chain U رکود داده در یک فایل زنجیری
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
to stay away from something U اجتناب کردن از چیزی یا جایی
deflation U رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days U چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
tax avoidance U اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
terrain avoidance U اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
that fauit will right itself U خواهد شد
twill _ U ان خواهد
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
he will go U خواهد رفت
the secret will open to me U خواهد گردید
he shall go U خواهد رفت
it askes for attention U دقت می خواهد
it will manifest it self U اشکار خواهد شد
She wI'll regret it bitterly. U مثل سگ پشیمان خواهد شد
It wI'll clear up by morning . U تا صبح هواصاف خواهد شد
It wI'll prove to be to your disadvantage. U بضررت تمام خواهد شد
She wI'll gradually soften . U تدریجا" نرم خواهد شد
She wI'll survive . She wI'll pull through. U زنده خواهد ماند
What impudence!what never !what cheek! U واقعا" که خیلی رو می خواهد !
Its color wI'lll fade. U رنگش خواهد رفت
criterion U مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
the truth will out . <proverb> U یقیقت بر ملا خواهد شد .
The tree wI'll die . U درخت خشک خواهد شد
The folwer wI'll die for want of water. U گل از بی آبی خشک خواهد شد
It wI'll get us into trouble. U ما را به درد سر خواهد انداخت
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
it will manifest it self U معلوم خواهد گشت
i know that he will come U من میدانم که او خواهد امد
it will give rise to a quarrel U مایه ستیزه خواهد شد
do as you please U هر چه دلتان می خواهد بکنید
Well what does he want now ? U خوب حا لاچه می خواهد ؟
It wI'll overtake (befall) everyone. U دامنگیر همه خواهد شد
accuracy U تعریف دقیق تر خواهد بود
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
It wI'll spoil my appetite . U اشتهایم راکور خواهد کرد
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
Surely things wI'll turn out well for him in the end. U مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
it will give rise to a quarrel U نزاعی تولید خواهد کرد
Sooner or later , he wI'll find out . U دیر یا زود خواهد فهمید
if he wishes to be a U اگرمی خواهد کسی بشود
She wI'll arrive on friday morning . U جمعه صبح وارد خواهد شد
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
sticker [guest] U مهمانی که نمی خواهد برود
i do not u.his wanting to say U نمیفهم چرامی خواهد بماند
near work U کاری که نگاه نزدیک می خواهد
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced. U بدجوری آبرویم خواهد رفت
He wI'll expedite our case. U اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
which diffrence shall be settled only by U ..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
Recent search history Forum search
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1این پیج بزودی بسته خواهد شد
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
4express, overexpression
1jenny tried to explain that Barretts had to eat,just like other people
1he is reaching out to you
1offshoring
1I solve my economical problems urgently
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com